She felt that a part of her being was undergoing transformation—fading and reshaping, falling apart and then reuniting in a new form. These are the exercises to convey this feeling and experience.
“سلف پرتره”
به جستوجوی گمکردهای، سراغ آلبومهای قدیمی رفتم. آن تصاویر که قلبم را میسوزاند یا از شور زندگی سرشار میکرد، تصاویری که غمی بزرگ را به سینهام میریخت یا حسی مبهم را در من بیدار میکرد، چیزی از من در خود داشت؛ بخشی که فراموش شده بود و با این بازگشت خواستم که به یادش بیاورم و از نو بشناسمش. شاید از پس این شناخت، سرگشتگیام آرام گیرد و نقطۀ امن خویش را باز یابم.
مجموعۀ سلف پرتره، سفری است درونی که از گذشته آغاز شده و از میانۀ تجربههای امروز و رویاهای آینده میگذرد. سفری برای شناختن کسی که همیشه با او هستم، کسی که پراکنده است در کَسانش، تجربههایش و رویاهایش.