Grandma

2003
The grandmother was a strong and independent woman—resilient, yet kind. She was the storyteller of my childhood, with tales ranging from ordinary people to kings and queens. In the last days of her life, she could no longer speak, couldn’t handle her daily tasks, and required assistance and the presence of others for the most minor matters. As her health worsened, I found myself recording her slow and painful decline, feeling as though I was witnessing a part of myself change and fade with her.
مادربزرگ زنی مقتدر و مستقل بود.‌ سرسخت و مهربان. او قصه گوی دوران کودکی من بود با قصه هایی از مردمان عادی تا شاهان و پریان. در واپسین روزهای زند‌گی‌اش بیمار شد و دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، از عهدۀ کارهای روزانه‌اش برنمی‌آمد و برای کوچکترین امور، نیازمند کمک و حضور دیگران شد. من این حرکت آرام و دردناک او به سمت زوال را ثبت کردم. گویی به تماشای بخشی از وجودم که با او تغییر میکرد و از دست میرفت نشسته بودم.
error: Content is protected !!